نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: من به مردي وفا نمودم و او

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    1158
    نوشته ها
    6
    پسندیده
    0
    مورد پسند : 0 بار در 0 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 50.0.2661.94

    من به مردي وفا نمودم و او

    زنده یاد فروغ فرخزادمن به مردي وفا نمودم و اوپشت پا زد به عشق و اميدمهر چه دادم به او حلالش بادغير از آن دل كه مفت بخشيدم دل من كودكي سبك سر بودخود ندانم چگونه رامش كرداو كه مي گفت دوستت دارمپس چرا زهر غم به جامش كرد؟اگر از شهد آتشين لب منجرعه اي نوش كرد و شد سرمستحسرتم نيست زآنكه اين لب رابوسه هاي نداده بسيار استباز هم در نگاه خاموشمقصه هاي نگفته اي دارمباز هم چون به تن كنم جامهفتنه هاي نهفته اي دارم باز هم مي توان به گيسويمچنگي از روي عشق ومستي زدباز هم مي توان در آغوشمپشت پا بر جهان هستي زد باز هم مي دود به دنبالمديدگاني پر از اميد و نيازباز هم با هزار خواهش گنگمي دهندم بسوي خويش آواز باز هم دارم آنچه را كه شبيريختم چون شراب در كامشدارم آن سينه را كه او مي گفتتكيه گاهيست بهر آلامش زانچه دادم به او مرا غم نيستحسرت و اضطراب و ماتم نيستغير از آن دل كه پر نشد جايشبه خدا چيز ديگرم كم نيستكو دلم كو دلي كه برد و ندادغارتم كرده، داد مي خواهمدل خونين مرا چكار آيددلي آزاد و شاد مي خواهمدگرم آرزوي عشقي نيستبي دلان را چه آرزو باشددل اگر بود باز مي ناليدكه هنوزم نظر به او باشداو كه از من بريد و تركم كردپس چرا پس نداد آن دل راواي بر من كه مفت بخشيدمدل آشفته حال غافل را




  2. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    1147
    نوشته ها
    35
    پسندیده
    28
    مورد پسند : 24 بار در 19 پست
    Windows Vista/Server 2008 Chrome 49.0.2623.112
    فروغ فرخزاد
    دخترک خنده کنان گفت که چیست
    راز این حلقه ی زر
    راز این حلقه که انگشت مرا
    این چنین تنگ گرفته است به بر

    راز این حلقه که در چهره ی او
    این همه تابش و رخشندگی است
    مرد حیران شد و گفت :
    حلقه ی خوشبختی است ، حلقه زندگی است

    همه گفتند : مبارک باشد
    دخترک گفت : دریغا که مرا
    باز در معنی آن شک باشد
    سال ها رفت و شبی

    زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه ی زر
    دید در نقش فروزنده ی او
    روزهایی که به امید وفای شوهر
    به هدر رفته ، هدر

    زن پریشان شد و نالید که وای
    وای ، این حلقه که در چهره ی او
    باز هم تابش و رخشندگی است
    حلقه ی بردگی و بندگی است

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن