نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: اشعار ناب....قلم بارونی من

Hybrid View

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    1823
    نوشته ها
    867
    پسندیده
    71
    مورد پسند : 548 بار در 421 پست
    Linux Chrome 51.0.2704.81

    اشعار ناب....قلم بارونی من

    به دیدارم بیا هر شب

    در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند

    دلم تنگ است

    بیا ای روشن، ای روشن‌تر از لبخند

    شبم را روز کن در زیر تن‌پوش سیاهی‌ها

    دلم تنگ است

    بیا بنگر چه غمگین و غریبانه

    در این ایوان سر پوشیده وین تالاب مالامال

    دلی خوش کرده‌ام با این پرستوها و ماهی‌ها

    و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی

    بیا، ای هم‌گناه من درین برزخ، بهشتم نیز و هم دوزخ

    به دیدارم بیا، ای هم‌گناه ای مهربان با من

    که اینان زود می‌پوشند رو در خواب‌های بی‌گناهی‌ها

    و من می‌مانم و بیداد و بی‌خوابی

    در این ایوان سرپوشیده‌ی متروک

    شب افتاده‌ست و در تالاب ِ من دیری‌ست

    که درخوابند آن نیلوفر آبی و ماهی‌ها، پرستوها

    بیا امشب که بس تاریک و تنهایم

    بیا ای روشنی، اما بپوشان روی

    که می‌ترسم تو را خورشید پندارند

    و می‌ترسم همه از خواب برخیزند

    و می‌ترسم همه از خواب برخیزند

    و می‌ترسم که چشم از خواب بردارند

    نمی‌خواهم ببیند هیچ کس ما را

    نمی‌خواهم بداند هیچ کس ما را

    و نیلوفر که سر بر می‌کشد از آب

    پرستوها که با پرواز و با آواز

    و ماهی‌ها که با آن رقص غوغایی

    نمی‌خواهم بفهمانند بیدارند

    شب افتاده‌ست و من تنها و تاریکم

    و در ایوان و در تالاب من دیری‌ست در خوابند

    پرستوها و ماهی‌ها و آن نیلوفر آبی

    بیا ای مهربان با من !

    بیا ای یاد مهتابی !



    شاعر: مهدی اخوان ثالث

  2. کاربر مقابل پست !!farzane!! عزیز را پسندیده است:

    !!yalda!! (10-19-2016)

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    1823
    نوشته ها
    867
    پسندیده
    71
    مورد پسند : 548 بار در 421 پست
    Linux Chrome 51.0.2704.81
    ماهی از تنگ بلور افتاده بود
    او به نقش فرش ها دل داده بود
    بی نفس فریاد می زد عاشقم
    بی خبر از نقش و طرح ساده بود

    تنگ کوچک حجم دنیایش نبود
    عشق را در قلب کوچک زاده بود

    چشمهایش خیره بر معشوق ماند
    از برای مرگ ، او آماده بود

    گفتمش این طرح ، صورت بیش نیست
    گفت: مردن ، حق یک آزاده بود


    گفتمش باور کن این معشوق نیست
    لیک برحرف خودش استاده بود

    عاقبت ماهی ما دل داد و رفت
    درره معشوق خود جان داده بود

    یاد گیریم درس ماهی، سخت نیست
    رمز وراز عشق را بگشاده بود

    #مهدی_نورو

  4. کاربر مقابل پست !!farzane!! عزیز را پسندیده است:

    !!yalda!! (10-19-2016)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن