زندگے یڪ ساز ناڪوڪ است
ولے
بہ سرانگشتان هر ڪس باوفاست!
پس
همانگونہ تو ڪوڪش ڪن
ڪہ آن را لایقے....
![]()
زندگے یڪ ساز ناڪوڪ است
ولے
بہ سرانگشتان هر ڪس باوفاست!
پس
همانگونہ تو ڪوڪش ڪن
ڪہ آن را لایقے....
![]()
اگر باید زخمی داشته باشم
که نوازشم کنی
بگو تا تمام دلم را
شرحه شرحه کنم
زخمها زیبایند
و زیباتر آنکه
تیغ را هم تو فرود آورده باشی
تیغت سحر است و
نوازشت معجزه
و لبخندت
تنظیفی از فوارهی نور
و تیمار داریات
کرشمهای میان زخم و مرهم
عشق و زخم
از یک تبارند
اگر خویشاوندیم یا نه
من سراپا همه زخمم
تو سراپا
همه انگشت نوازش باش”
![]()
دست نیافتنی بودنِ تو
مرا عاشقتر کرد
اینطور بود که تو شدی
آرزو
من شدم
افسوس...![]()
مرا به لفظ کهن عیب میکنند و رَواست
که سینهسوخته از «ِمی» حذر نخواهد کرد![]()