«میرانِ ناس» و «امیرانِ اختلاس»! من «مردمانی باکمال» را با «دستانی فعّال» دیدم ؛دستانی که دارای «پینه های کار» است و آفرینشگرِ «گنجینه های ابتکار».
ولی به علّت «حاکمیّت فساد» و «حکومتِ بیداد»،
اكنون «اسيرِ حقارت» اند و در «مسیرِ اسارت»، با «دهانی دوخته» و «حِرمانی اندوخته»، بر سَرِ دوراهی «زندگی گیجی» یا «مرگِ تدریجی» نشسته اند!
اینان نه «کارگزار کفرانِ کافران»، که گرفتارِ «خُسرانِ خُسروان» اند!تا «انتهای حیات تاخته اند» و «منتهای آنات را باخته اند»!اکنون آن چه «دارند» و برای بازماندگان «می گذارند»،نه «زندگی پرافتخار»،که «زنندگی ذلّت بار» است!کسانی که اینان را «غارت» کرده اند و به «اسارت» کشیده اند،«میرانِ ناس» اند و «امیرانِ اختلاس»!