اشهد ان لا اله ناز... الا ناز او
من گواهی میدهم بر دیدهی غماز او
لا شریک له... نباشد جانشینی در دلم
جای تندیسِ بلورینِ تنِ طناز او
کنت کنز المخفیا... پنهان درون سینه شد
آن سیهچشمی که دل شد سلسلهپرداز او
ربنا افرغ علینا صبر... در طغیان عشق
قلب من منشق شده از پرتو اعجاز او
اذ هدینا... آن مسیری را که پایانش رسد
راحت و آسوده جان بر نقطهی آغاز او...
محمودرضا_خرازیفرد