زمان روييدنم، باران مهرباني بودي که به آرامي سيرابم کردی... زمان پروريدنم آغوشي گرمی که بالنده ام ساختی... زمان بيماري ام، طبيبي که دردم را شناختی و درمانم کردی... زمان اندرزم، حکيمي آگاه که به نرمي زنهارم دادی... زمان تعليمم، معلمي خستگي ناپذير و سخت کوش که حرف به حرف دانايي را در گوشم زمزمه کردی...زمان ترديدم، رهنمايي راه آشنا که راه از بيراهه نشانم دادی...........
مادر عزیزم ! سپاس گذارت هستم.


مادر عزیزم..... امید زنده گی من...... الهام بخش خوشی های من..... رویا های شیرین من..... خیلی دوستت دارم و میپرستم ات چون خدای خود...!!!
مادر امروز دلم بسیار تنگ است بخاطر تو... بخاطر سخن های تو...خنده های تو...قهر شدن های تو.... مزاح کردن های تو....در آغوش گرفتن های تو...همه و همه.......... نمیدانم چطور و با کدام کلمات همه احساسات خود را بیان نمایم؟؟؟؟ بس همینقدر میتوانم بگویم که بالاتر از هر چیز که در زنده گی دارم و بالاتر از زنده گی خود دوستت دارم........!
بخاطر یک لبخندت حاضر به انجام هر کاری هستم و بخاطرآرزو هایت حاضر به گذشتن از هر آرزوی خود هستم.....بخاطرت عشق میورزم و زنده گی میکنم ای مادر مهربانم...
خدایا! مادرم را خوشبخت ترین ، موفق ترین، صحتمندترین زن دنیا بساز و همه غم ها ، دردها ، مشکلات و ناکامی های که در زنده گی اش وجود دارد برای من بده و در عوض همه خوشی ها ، موفقیت ها ، کامیابی ها ، صحت و عمر مرا به مادرم بده.......
خدایا ! تا حال من از بارگاه ات هیچ چیزی برای خود و خوشی ها و آروز های خود طلب نکرده ام و نخواهم کرد، بس همین آرزو مرا بپذیر و مادرم را همیشه و همیشه در پناه خویش نگهدار و نگذار حتی برای یک لحظه هم غبار غم در جبین زیبایش نمایان گردد.