صفحه 1 از 11 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 101

موضوع: اشعار اردلان سرفراز

  1. Top | #1
    SarGol

    اشعار اردلان سرفراز

    زندگینامه اردلان سرفراز
    اردلان سرفراز در سال ۱۳۲۹ در شهری کویری به نام داراب واقع در استان فارس دیده به جهان گشود. او فرزند ارشد خانواده بود و مادرش نیز در شعر دستی داشت. شروع زندگی شاعرانه اردلان در سال اول دبیرستان در مدرسه امیر کبیر و با تشویق معلمی به نام دانشمند بود. او به پیشنهاد پسرعموی مادرش (حسین سرفراز، شاعر و روزنامه نگار معروف آن زمان) برای گذران زندگی با رادیو ایران و ارکستر جوانان کار خود را به عنوان ترانه سرا آغاز کرد. پس از یک سال به دلایلی رادیو ایران را ترک کرد. اما سرفراز ترانه سرودن را به شکل حرفه‌ای آغاز کرد و با ترانه شب هم او هم ابی خواننده ترانه به شهرت رسیدند.

  2. Top | #2
    SarGol

    ریشه تا همیشه

    دفتر شعر از ریشه تا همیشه آی عشق
    آی عشق
    عشق به شکل پرواز پرنده س
    عشق ،‌ خواب یه آهوی رمنده س
    من ، زائری تشنه ، زیر باران
    عشق ،‌ چشمه آبی اما کشنده س
    من ، می میرم
    از این آب مسموم
    اما اونکه مرده از عشق ، تا قیامت ،‌ هر لحظه زنده س
    من ، می میرم از این آب مسموم
    مرگ عاشق عین بودن ،‌اوج پرواز یه پرنده س
    تو که معنای عشقی به من معنا بده ای یار
    دروغ این صدا را به گور قصه ها بسپار
    صدا کن اسممو از عمق شب از نقب
    دیوار
    برای زنده بودن ، دلیل آخرینم باش
    منم من بذر فریاد ، خاک خوب سرزمینم باش
    طلوع صادق عصیان من ، بیداری ام باش
    عشق ،‌ گذشتن از مرز وجوده
    مرگ ، آغاز راه قصه بوده
    من ،‌ راهی شدم نگو که زوده
    اون کسی که سر سپرده مثل ما عاشق نبوده
    ن راهی شدم نگو که
    زوده
    اما اونکه عاشقونه جون سپرده هرگز نمرده

  3. Top | #3
    SarGol

    ریشه تا همیشه

    تقدیر
    آدم خیلی حقیره
    بازیچه ی تقدیره
    پل بین دو مرگه
    مرگی که ناگزیره
    حتی خود تولد
    آغاز راه مرگه
    حدیث عمر و آدم
    حدیث باد و برگه
    آغاز یک سفر بود
    وقتی نفس کشیدیم
    با هر نفس هزار بار
    به سوی مرگ دویدیم
    تو این قمار کوتاه
    نبرده هستی باختیم
    تا خنده رو ببینیم
    از گریه آینه ساختیم
    آدم خیلی حقیره
    بازیچه ی تقدیره
    پل بین دو مرگه
    مرگی که ناگزیره
    فرصت همین امروزه
    برای عاشق بودن
    فردا می پرسیم از هم
    غریبه ای یا دشمن
    ای آشنای امروز
    عشق منو باور کن
    فردا غریبه هستی
    امروز و با من سر کن
    تولد هر قصه
    یک جاده ی کوتاهه
    اول و آهر مرگه
    بودن میون راهه
    اگر چه عاجزانه
    تسلیم سرنوشتیم
    با هم بیا بمیریم
    شاید یک روز برگشتیم
    آدم خیلی حقیره
    بازیچه ی تقدیره
    گل بین دو مرگه
    مرگی که ناگزیره

  4. Top | #4
    SarGol

    ریشه تا همیشه

    دریغ
    به دادم برس ای اشک
    دلم خیلی گرفته
    نگو از دوری کی
    نپرس از چی گرفته
    منو دریغ یک خوب
    به ویرونی کشونده
    عزیزمه تا وقتی
    نفس تو سینه مونده
    تو این تنهایی تلخ
    من و یک عالمه یاد
    نشسته روبرویم
    کسی که رفته بر باد
    کسی ک ه عاشقانه
    به عشقش پشت پا زد
    برای بودن من
    به خود رنگ فنا زد
    چه دردیه خدایا نخواستن اما رفتن
    برای اون که سایه س همیشه رو سر من
    کسی
    که وقت رفتن
    دوباره عاشقم کرد
    منو آباد کرد و
    خودش ویرون شد از درد
    بدادم برس ای اشک
    دلم خیلی گرفته
    نگو از دوری کی
    نپرس از چی گرفته
    به آتش تن زد و رفت تا من اینجا نسوزم
    با رفتنش نرفته تو خونمه هنوزم
    هنوز سالار خونه س پناه منه دستاش
    سرم رو شونه هاشه رو گونمه نفس هاش
    به دادم برس ای اشم

  5. Top | #5
    SarGol

    ریشه تا همیشه

    صدای بارون
    بوی موهات زیر بارون
    بوی گندم زار نمناک
    بوی سبزه زار خیس
    بوی خیس تن خاک
    جاده های مهربونی
    رگای آبی دستات
    غم
    بارون غروب
    ته چشمات تو صدات
    قلب تو شهر گل یاس
    دست تو بازار خوبی
    اشک تو بارون روی
    مرمر دیوار خوبی
    ای گل آلوده گل من
    ای تن آلوده ی دل پاک
    دل تو قبله ی این دل
    تن تو ارزونی خاک
    تن تو ارزونی خاک
    بوی موهات زیر بارون
    بوی گندم
    زار نمناک
    بوی شوره زار خیس
    بوی خیس تن خاک
    یاد بارون و تن تو
    یاد بارون و تن خاک
    بوی گل تو شوره زار
    بوی خیس تن خاک
    همیشه صدای بارون
    صدای پای تو بوده
    همدم تنهایی هام
    قصه های تو بوده
    وقتی که بارون می باره
    تو رو یاد
    من می آره
    یاد گلبرگ های خیس
    روی خاک شوره زار
    ای گل آلوده گل من
    ای تن آلوده تن پاک
    دل تو قبله ی این دل
    تو تو ارزونی خاک
    تن تو ارزونی خاک
    تن تو ارزونی خاک
    تن تو ارزونی خاک
    تن تو ارزونی خاک

  6. Top | #6
    SarGol

    ریشه تا همیشه

    دفتر شعر از ریشه تا همیشه عاشقانه
    عاشقانه
    اگه یه نامه باشم
    پر از پیامای خوب
    کاشکی جوابم تو باشی
    اگه یه عابر باشم
    اسیر طوفان شن
    کاشکی سرابم تو باشی
    پر از گناهم اگر رها
    شده بی خبر
    کاشکی گناهم تو باشی
    اگر تمام تنم
    دو چشم خسته باشه
    کاشکی نگاهم تو باشی
    تو در من تب خوندنی تب تند و فریاد
    تو اصلا تمام منی ، یه سایه ی همسفر ، یه همزاد
    تولد یک صدا یه فریاد
    سکوت من شیشه ای صدای تو موندنی
    در من ، طلوع صدایی
    تو مثل گل ساده
    ای نجیب و آزاده ای
    اسمت ، صدای رهایی
    صدای من رفتنی
    صدای ما موندنی
    مثل صدای همیشه
    تو مثل گل ساده ای
    نجیب و آزاده ای
    حرفی ، برای همیشه

  7. Top | #7
    SarGol

    کتاب ریشه تا همیشه

    عقیق
    تو شنیدنی مث شعر
    خواستنی مث یه رویا
    مثل یه قصه ی تازه
    گفتنی برای دنیا
    تو تقدس طلوعی
    لحظه ی مقدس اوج
    لحظه ی طلوع نوری
    از میون افق و موج
    ولی من غروب دشتم
    شعر تلخ سرنوشتم
    تو به پاکی عقیقی
    مثل دریاها عمیقی
    مثل گریه مرهم درد
    مثل تنهایی رفیقی
    تو مقدس و عزیزی
    تو به پاکی عقیقی
    تو شریک همه ی عمر
    من رفیق نارفیقی
    تو عقیق پاک و روشن
    تن من حلقه ی آهن
    من یه انگشتر پوسیده از آهن
    تو قشنگ ترین عقیق رو زمینی
    تو می خوای نگین این شکسته باشی
    واسه من شکسته این همنشینی
    تو عقیقی تو قشنگ ترین نگینی
    از یه دنیا واسه من ، تو آخرینی
    تو غنیمتی مث نفس کشیدن
    نفس عزیز و خوب
    واپسینی
    تو عقیق پاک و روشن
    تن من حلقه ی آهن
    نفسای آخرینی
    تو برام عزیزترینی
    برو تا رنگ غروبو
    توی چشم من نیبینی
    به تن پوسیده ی من
    هیچ نگینی جا نداره
    تن آلوده به زنگار
    قیمت طلا نداره
    آخر قصه همین جاس
    قصه کسی که تنهاس

  8. Top | #8
    SarGol

    ریشه تا همیشه

    غریب آشنا
    تو از شهر غریب بی نشونی اومدی
    تو با اسب سفید مهربونی اومدی
    تو از دشت های دور وجاده های پر غبار
    برای هم صدایی هم زبونی اومدی
    تو از راه می رسی ،‌ پر از گرد و غبار
    تمومه انتظار ، می آید همرات بهار
    چه خوبه دیدنت ، چه خوبه موندنت
    چه خوبه پاک کنم ، غبار رو از تنت
    غریب آشنا ، دوست دارم بیا
    منو همرات ببر ، به شهر قصه ها
    بیگر دست منو ، تو او دستا
    چه خوبه سقفمون یکی باشه با
    هم
    بمونم منتظر تا برگردی پیشم
    تو زندونم با تو ، من آزادام

  9. Top | #9
    SarGol

    ریشه تا همیشه

    دفتر شعر از ریشه تا همیشه مسخ - آینه ها
    مسخ - آینه ها
    می بینم صورتمو تو آینه
    با لبی خسته می پرسم از خودم
    این غریبه کیه از من چی می خواد ؟
    اون به من یا من به اون خیره شدم
    باورم نمی شه
    هر چی می بینم
    چشامو یه لحظه رو هم می ذارم
    به خودم می گم که این صورتکه
    می تونم از صورتم ورش دارم
    می کشم دستمو روی صورتم
    هر چی باید بدونم دستم میگه
    منو توی آینه نشون می ده
    می گه این تویی نه هیچ کس دیگه
    جای پاهای تموم قصه ها
    رنگ غربت تو تموم لحظه ها
    مونده روی صورتت تا بدونی
    حالا امروز چی ازت مونده به جا ؟
    آینه می گه تو همونی که یه روز
    می خواستی خورشید و با دست بگیری
    ولی امروز شهر شب خونه ات شده
    داری بی صدا تو قلبت می میری
    می شکنم آینه رو تا دوباره
    نخواد از گذشته ها حرف بزنه
    آینه می شکنه هزار تیکه
    می شه
    اما باز تو هر تیکش عکس منه
    عکسعا با دهن کجی به هم می گن
    چشم امید و ببر از آسمون
    روزا با هم دیگه فرقی ندارن
    بوی کهنگی می دن تمومشون

  10. Top | #10
    SarGol

    ریشه تا همیشه

    من و تو
    من و تو با همیم اما دلامون خیلی دوره
    همیشه بین ما دیوار صد رنگ غروره
    نداریم هیچ کدوم حرفی که باز هم تازه باشه
    چراغ خنده هامون خیلی وقته
    سوت و کوره
    من و تو
    من و تو
    من و تو
    هم صدای بی صداییم ، با هم و از هم جداییم
    خسته از این قصه هاییم ، هم صدای بی صداییم
    نشستیم خیلی شب ها قصه گفتیم از قدیما
    یه عغمره وعده ها افتاده از امشب به فردا
    تمام وعده ها رو دادیم و حرفا رو
    گفتیم
    دیگه هیچی نمی مونه برای گفتن ما
    من و تو
    من و تو
    من و تو
    هم صدای بی صداییم ، با هم و از هم جداییم
    خسته از این قصه هاییم ، هم صدای بی صداییم
    گل های سرخمون پوسیده موندن توی باغچه
    دیگه افتاده از کار ساعت پیر رو طاقچه
    گل های قالی رنگ زرد
    پاییزی گرفتن
    اون هام خسته شدن از حرف هر روز تو و من
    من و تو ، من و تو ، من و تو ، من و تو

صفحه 1 از 11 123 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن